سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای تو

عشق به اعضای خانواده! سه شنبه 87/8/21 ساعت 3:4 عصر

دهقانی پس از پایان کار با اتوبوس از شهری دیگر به زادگاهش باز می گشت . هنگامی که اتوبوس به حدود 25 کیلومتری خانه اش رسید ، وی ناگهان احساس ناراحتی کرد و متوجه شد که تب دارد و سرفه کرد . وی از تلویزیون تبلیغات مربوط به پیشگیری و معالجه بیماری سارس را دیده و با عوارض این بیماری آشنا شده بود . لذا بسیار نگران شد . وی در این اندیشه بود که اگر به بیماری سارس مبتلا شود ، همه مسافران اتوبوس به این بیماری مبتلا خواهند شد . بدین سبب از راننده خواست که اتوبوس را متوقف کند . سپس پیاده شد و با پای پیاده به طرف خانه اش به راه افتاد . وی راه طولانی طی کرد . هنگامی که به نزدیک دهکده رسید ، بسیار رشته بود . می خواست بی درنگ به خانه رفته و آب یا چای بنوشد . او می دانست که از دیدن همسر و پدر خود بسیار شامان خواهد شد . اما ، ناگهان ایستاد . زیرا نگران بود که این بیماری به همسر و پدرش خود سرایت کند . مرد در مقابل دهکده نام همسرش را صدا کرد . همسرش با شنیدن صدا از خانه بیرون آمد . مرد از همسرش خواست ظرف آب را روی یک سنگ بزرگ در مقابل خانه بگذارد و سپس از او خواست از وی دوری کند . پس از خوردن آب ، به همسرش گفت : پدرم را به اینجا دعوت کن . همسر بازوی پدر شوهر را گرفت و به مقابل خانه آمد . مرد به زانو افتاد و بوسه بر زمین زد و به پدرش گفت : من احتمالا به بیماری سارس مبتلا شده ام . اکنون به بیمارستان می روم . شما مراقب خود باشید . و سپس راهی بیمارستان شد . اما خوشبختانه ، آزمایش نشان داد که وی به سارس مبتلا نشده است . این داستان حقیقی بود که در شهرستان " فون شیان " استان " جیان سو " چین اتفاق افتاد و اسم این دهقان " جانگ یوان جون " است . آرای دوستان ، عشق به اعضای خانواده سزاوار ستایش است .


نوشته شده توسط: مهدی حیدری


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
9444


:: بازدیدهای امروز ::
1


:: بازدیدهای دیروز ::
2



:: درباره من ::

برای تو

:: لینک به وبلاگ ::

برای تو



::( دوستان من لینک) ::

نغمه هنر
شهر قشنگ
اشتیاق
بمان تا بمانم
بی سر زمین تر از باد

:: خبرنامه ::